old sorrow

جاودانه خواهد بود این درد یا نه؟ نمیدانم! 

درمان دارد این درد یا نه؟ نمیدانم! 

اسمش درد است یا نه؟ نمیدانم! 

  

تسکین دهنده این درد را هم جامعه از ما گرفت. اشخاص و عملکردشان رادیکالی از جامعه هستند. پس گله گذاری کاری بیهوده است.

 

حقیقتی هم وجود ندارد. حقیقت تنها نحوه نگاه کردن هر شخص به دنیای اطراف خود است. 

در اصل هم هیچ کس قبول نمی کند که حقیقتش پشیزی برای دیگران ارزش ندارد. 

همین که جمله ای بر خلاف تصورشان بزنی برچسب بلاهت به پیشانیت میزنند. 

  

 مسند قدرت و ناتوانی هم دیگر در این جهان مالتی پاور و 7 میلیاردی دیگر لطیفه ای بیشتر نیست. 

تنها میتوانی (اگر بتوانی!) اطراف خود را کمی تا حدی به دلخواه خودت تنظیم کنی. 

 

بعضی ها زور خود را میزنند تا دنیای خود را درست کنند. همین که میبینند نمیشود سعی میکنند دنیای خود را آنقدر کوچک کنند که تغییر دادنش با یک سیگار هم میسر شود!

 

مخاطب عزیز حرفم را فهمیدی؟ سعی کردی حرفم را بفهمی؟ یا باز هم می خواهی بگویی  

" اگه بهم سر بزنی خوشحال میشم(

نظرات 17 + ارسال نظر
ستاره جمعه 29 شهریور 1387 ساعت 01:16 ق.ظ http://www.3tareh.blogsky.com

راست می گی سروش جون ولی برای یه عده ماست می گی سروش جوووووووووون
حالا انقدر حرص نخور واسه قلبت مرض اره
میای همدیگه رو بلینکیم؟

جمله تو هم با آخرین جمله فاصله زیادی نداشت

ستاره جمعه 29 شهریور 1387 ساعت 01:28 ق.ظ http://www.3tareh.blogsky.com

بابا حالا چرا قات می زنی
دلت میاد از من متنفر باشی باحال
تو حتما از اوناشونی که عمرا خام شی
می خوای بیای کتکم بزنی خیالت راحت شه؟

کسی که تا حالا خام نشده باشه که معنایه خام شدن رو نمیفهمه

مار گزیده از ریسمون میترسه

من دست رو زن بلند نمیکنم !

شهرزاد یکشنبه 31 شهریور 1387 ساعت 01:23 ق.ظ

آره عزیز حرفت را میفهمم..میدونم چی میگی..حقیقت..هر کس برای خودش یک تعریفی داره از حقیقت..
حقیقتی که تو میگی درکش برای هر کسی میسر نیست...
حرفات عین حقیقت بود و منم این دفعه هیچ ندارم بگم..
سروش زیاد سخت نگیر تو سعی کن حقیقتی رو که به دنبالش هستی ؛آرامشی که می خوای را برای خودت به هر قیمتی که هست برای خودت به دست بیاری...

اره اگه سخت بگیرم دهنم سرویس میشه
آرامش دیگه یه کلمه تاریخیه!

شهلا یکشنبه 31 شهریور 1387 ساعت 11:03 ق.ظ http://www.majhoolat.blogsky.com

اعصاب نداریا

آره.

[ بدون نام ] یکشنبه 31 شهریور 1387 ساعت 09:38 ب.ظ

تو به حقیقتت مطمئنی ؟!؟!یعنی خیبی خیلی مطمئنی ؟؟!؟!

من دنیامو هیچ وقت اینقد کوچیک نمیکینم!
دوس ندارم اشتباه دیگرانو تکرار کنم ..
نمیدونم فهمیدی یا نه ؟!؟

آره. اگه نباشم که وای به حالم

دنیای بزرگ عرضه میخود
آره فهمیدم

سرخ سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 01:56 ق.ظ http://sorkh.blogsky.com

سلام سروش عزیز

واقعا بی معرفی کردم این مدت بهت سر نزدم میدونم.
اما این مدت دچار پریود روحی شده بودم و باید مثله هر پریود میرفتم تو خودم.

درد رو می فهمم. جالبه درمان رو هم می دونم. اما من و امثال من هیچ کاری از دستمون بر نمیاد.

جمله آخرت یاد شعر یکی افتادم

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی درد ندانی که چه درد است

سلام سرخ عزیز

الان که بهتری؟!

آره این شعر خیلی وقتا به درد میخوره

فعلا زوده با هم آشنا شیم! سه‌شنبه 2 مهر 1387 ساعت 12:25 ب.ظ

سلام.
من تازه با وبت آشنا شدم.
بد نیست یکم از خودتم بگی و از زندگی روز مرت بنویسی.
خیلی گمگ مینویسی آخه.

سلام به دوست عزیزم
آقا/خانم فعلا زوده با هم آشنا شیم!

زندگی روزمره افراد که واسه خودشون خسته کنندست
چه برسه به دیگران

فعلا زوده با هم آشنا شیم! چهارشنبه 3 مهر 1387 ساعت 02:41 ب.ظ

این حرفو نزن
زندگی رو ما با تفکرمون میسازیم.
نباید اینجوری نا امید باشی.
ضمنا من خانومم آقا نیستم.
فعلا بای.

نا امید؟ نه نا امید نیستم
خانوم این اسمت یه جورایی واسه ما توهین حساب میشه!
بعدا بای

مرتا چهارشنبه 3 مهر 1387 ساعت 03:10 ب.ظ

سلام
مرسی که اومدی و نظر دادی
نمی دونم چرا حرفات واسم قابل درک نیست اما قبولشون دارم!!!!!
شاید چون من مثل تو نمی خوام از اطرافم باخبر شم
یا شایدم ترجیح می دم که ندونم و حرص نخورم جای اینکه بدونم و نتونم کاری بکنم!!!
اما در هر صورت خودتم می دونی که تو این شرایط دونستن و سکوت کردن یا ندونستن و سکوت کردن با هم هیچ فرقی نداره!!!!!!!!
در هر صورت واسه اینکه خودت باشی و نزنن پس سرت باید ؛ساکت باشی؛
(چی گفتم؟!!!!!)
اگه عصبانی شدی جدی نگیر!!!!
یه خورده می ترسم حرفامو بگه
آخه خشن شدی این روزا!!!!!
در هر صورت مرسی!!!
بای بای

سلام
خواهش عزیزم
آخه همش تو فکر خودمه
یه پیش زمینه هایی دارم که اونا رو نمیگم. بعدش اینارو مینویسم که قابل درک نیست
شاید اینجوری که تو هستی راحت تر باشه

آره زیاد فرق نداره
سروش خشن هست
حالت غیر عادیش مهربونه!
ممنون که اومدی و کامنت دادی
بای

مهسا پنج‌شنبه 4 مهر 1387 ساعت 10:02 ق.ظ http://www.jing00lak.blogfa.com

سلام عزیزم
تو به یه جشن تولد دعوت شدی

میای دیگه نه؟

سلام
آره احتمالا

فعلا زوده با هم آشنا شیم! پنج‌شنبه 4 مهر 1387 ساعت 03:09 ب.ظ

من قصد توهین ندارم ولی سری هم نمیخوام با طرف مقابلم خودمونی بشم اینجوری بهتره.
اول طرفم رو میشناسم بعد یواش یواش رابطه رو وسعت میدم.
همه این اخلاق منو دلیل بر زیرکی و داناییم میذارن.برداشت آزاد هست...
ضمنا حس میکنم خشانت رو واسه خودت افتخار میدونی اینطور که از نوشته هات بر میاد.شاید نمیدونی که این چیزا افتخار محسوب نمیشه بلکه بلعکس...
البته بعضی جاها باید باشه ولی نه همیشه و به قول خودت حالت غیر عادیت میشه مهربونی و این خیلی بده
راستی این بعدا هم که ته جواب نظرم نوشتی... بدجور بهم برخورد
چطوره؟
این به اون در...ها؟
تا بعد...

رابطه اینترنتی چی هست که حالا خودمونی باشه یا نباشه

اعتماد به نفس داره اذیتت میکنه ها!

خشونت افتخارم نیست. عادتمه. سروش خشن خیلی دیدن داره

بهت بر خورد؟ بی جنبه!

به سلامت

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 مهر 1387 ساعت 03:13 ب.ظ

اگه بهم سر بزنی خوشحال میشم !!!

عزیزم نه اسمی نه آدرسی
منم که خنگ

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 مهر 1387 ساعت 04:36 ب.ظ

اگه بهم سر بزنی خوشحال میشم.

همون قبلی هستی یا نه؟

سلی جمعه 5 مهر 1387 ساعت 05:52 ق.ظ

فعلا زوده باهاش آشنا شیبدجوری تو ذوف میزنه نه ؟
خودت فضولی

بعضیا فکر میکنن دیگرا بسیار به خودشون می بالند اگر با اونها آشنا بشن

من به خودم هم محل نمیزارم چه برسه به همچین کسایی

Leo جمعه 5 مهر 1387 ساعت 09:34 ق.ظ http://leopang.wordpress.com

طی یه عملیات عذاب آور از نت یه مدت دور بودم !
وای...

سوال : تسکین دهندهه چیه ؟؟
سوال فنی :
گفتی که "در اصل هم هیچ کس قبول نمی کند که حقیقتش پشیزی برای دیگران ارزش ندارد.

همین که جمله ای بر خلاف تصورشان بزنی برچسب بلاهت به پیشانیت میزنند. "

خودت چی ؟ یعنی قبول داری که حقیقتت پشیزه ؟ یا اینکه به دیگران برچسب بلاهت نمی زنی ؟

اونی که سیگار نمی کشه چی ؟؟


میدونی خیلی بده که آدم به عکس افکارش برسه ، منم که رسیدم و در نتیجه افکارم رو می ندازم پشت یه شیشه ی مات و دورادور بهشون لبخند می زنم ...
خیلی نا امید کنندست...

آخی منم یه زمانی معتاد بودم

تسکین دهنده همون دل آرام دیگه

آره خودم قبول دارم. نه به همه. ولی به خیلی ها برچسب های مختلف میزنم

خوب بره بکشه!

بیشتر از نا امید کننده آزار دهندست

[ بدون نام ] یکشنبه 7 مهر 1387 ساعت 08:17 ق.ظ

قبلی کیه؟.....نه بابا من رهگذرم...

رهگذر اسمت چیه؟

نهنگ سه‌شنبه 9 مهر 1387 ساعت 11:27 ق.ظ

و دنیا هم اندازه رویاهات میشه.گاهی هم از امپریالیستی ها خسته ای.
در حقیقتی که گفتی داری خفه میشی.
شاید هم به غلط کردن بیفتی و سعی کنی سازگار با اطرافی بشی که با تو سازگار نمیشن.اما قسم میخورم که باز هم تفاوت چندانی نمیکنه.سر تو میزاری رو شونه بالشت و گریه میکنی و همزمان میگی اشتباه کردم بیخود کردم.به خودت ثابت میکنی که هستی چون بالشت خیس میشه!ایندفعه دیگه وقعا خسته ای.
پارانوئیدی ها سرتاسر زمین رو فرا گرفتن
به قول ماتادور زندگی ادامه دارد هر چند با غم

این کامنت تو خودش اندازه یه پست جامع و کامله
به هر حال آدم همیشه یه جور نیست
فکر نکنم آدمی باشه که این حس ها رو نداشته باشه
فکر کنم اگه بخواییم ساده بگیم همون خود گول زنی میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد