Caught

مثل هر روز از خونه فرار، آره فرار

فرار از غرغرهای مامان، فرار از قیافه ****‌ احسان ( داداشمه)

هنوز در خونه رو نبستم که چند تا سوال ذهنمو مشغول میکنه:

امروز این کره خاکی با تو مهربان خواهد بود؟

باید مثل کفتاری که به غذا خوردن شیر نگاه میکنه به مردم شاد نگاه کرد؟

شانس و فرصت دیدن کسانی رو که دوستشان داری خواهی یافت؟

می‌تونی به چشمای زیبای دخترک جنده جلوی پارک نگاه کنی؟

و باز به خودت بگی: ای کاش او اینگونه نبود.

قطار که هیچ، آیا میتونی با اراده‌ات مگسی رو از حرکت نگه داری؟

مگس هم هیچ، اصلا اختیار خودت رو داری؟

گرفتار غوغای درون، من هنوز گرفتار غوغای درونم هستم. 

I'm sorry 4 u

اى کسانى که ایمان آورده اید، داخل اتاقهاى پیامبر مشوید، مگر آنکه برای خوردن طعامى به شما اجازه داده شود، آن هم بى آنکه در انتظار پخته شدن آن باشید، ولى هنگامى که دعوت شدید داخل گردید، و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید بى آنکه سرگرم سخنى گردید .این رفتار شما پیامبر را مى رنجاند ولی او از شما شرم مى دارد و چیزی نمیگوید، و حال آنکه خدا از حقگویی شرم نمى کند، و چون از زنان پیامبر چیزى خواستید از پشت پرده از آنان بخواهید، این براى دلهاى شما و دلهاى آنان پاکیزه تر است، و شما حق ندارید رسول خدا را برنجانید، و مطلقا نباید زنانش را پس از مرگ او به نکاح خود درآورید، چرا که اینکار نزد خدا همواره گناهی بزرگ است.

 << قرآن، سوره احزاب، آیه ۵۳ >>

پ‌ن ۱ : عجب برنامه زندگیه

پ‌ن ۲ : عجب کلام خداییه

پ‌ن ۳ : عجب از جمال شماست!

 

لعنت

در جواب شهرزاد جون که گفته بود چرا مسلمان نباشه؟

شهرزاد عزیز

 بسیاری از این مردم دین خود را همانطوری تحویل گرفته‌اند که پول رایج کشورشان را

چطور میتوان با یک گوسفند زندگی مشترک داشت؟

تنها چون مسلمان زاده است مسلمان میشود .

احتمالا اگر خمینی هم یهودی زاده بود به جای آیت الله العظمی خاخام بزرگ اورشلیم می‌شد.

یا اگر چهار قرن پیش به زور شمشیر یک قزلباش نبود الان همه ایران سنی بودند.

لعنت بر شستشوی مغزی، لعنت بر پول و شمشیر

پ ن: لطفا کسی کامنت نزاره که من تحقیق کردم و دین خودم رو انتخاب کردم که ...

 

کمونیست وار ( اقتباس )

با نظر به اینکه بنده عزم راسخی برای وجود یک دختر در زندگانیم دارم و باز با توجه به اینکه این در این موضوع نیاز به یک عدد جنس مخالف هست بنابراین از تمامی دوشیزه‌گان، بیوه‌گان و جنده‌گان محترم خواهش می‌شود مراتب ذیل را مورد عنایت قرار دهند.

 نخست این که من مرد هستم. فکر کنم این از همه چیز مهم تر است. یکصد و هشتاد و چهار سانتی متر ارتفاع دارم. از خانواده ای با اصل و نسب هستم. اگر در نظر شما زیبا نباشم هرگز زشت نخواهم بود. یکی از دندانهای آسیابم پر شده و در حال حاظر دارای گیسوانی حدود سی سانتی متر هستم. دماغی کوچک دارم اما گونه هایم (افسوس!) ورقلمبیده نیست. پدر اینجانب چند سالی است که عمرش را به شما بازدید کنندگان وبلاگ داده است. اما هم او و هم پدرش حاجی بازاری بودند و گذران عمر برای اینجانب آسان است. بر خلاف چخوف به هیچ چیز اعتقاد ندارم حتی خ.. . روزانه دوازده ساعت میخوابم. گاهی پر خور و گاهی هیچ میلی به غذا ندارم. آشنایان زیادی دارم. جملگی انسانهای خاصی هستند. شاعر محبوبم مهدی اخوان ثالث است. از شاملو و آل احمد هم بدمان می آید. عاشق‌پیشه‌ام و تا حدی حسود. نژاد پرست، میهن پرست، دوست پرست کمی ( به قول فرزاد کمی بیشتر از کمی ) هم خود پرستم. آینده روشنی دارم. روشن از لحاظ مادی، معنویش را نمیدانم.

 این بود مشخصات من، اما مشخصات دختر مورد جستجو:

 او باید زیر بیست و یک سال و بالای هفده سال باشد و مسلمان نباشد. چون مسلمانان از نظر من خرافاتی هستند. سایر دین ها هم باید شرایطی خاص را احراز کنند. اگر موهایش قهوه ای و سیاه نباشد بهتر است ولی چشمان او حتما باید زیبا باشد تاکید میکنم چشمانی زیبا. سفید و برنزه پذیرفته میشوند و سایرین رفوزه. او نباید درشت هیکل باشد ما ظریف می پسندیم. کم حرف نباشد و کمی پرجنب‌و‌جوش باشد. او باید باسلیقه و خوش‌پوش باشد و درک هنری داشته باشد و بتواند به آهنگهای من ابراز علاقه کند. او نباید هرگز جمله "مهم نیست" را به زبان بیاورد. نباید تنش را بخاراند و باید با تمام دوستان نزدیک من به گرمی برخورد کند. اسمش نباید فاطمه یا زینب یا هر اسم کثیف عربی دیگری باشد. اگر حرف "ش" در اسم او باشد خیلی عالیست.

پ ن: ما موهایمان را کوتاه کردیم. الان ده سانت هم نیست چه برسد به سی سانت.

س ن: این نوشته تنها اقتباسی از آمریکایی وار چخوف بود پس زیاد جدی نگیرید.

 

+۱۸

من جرات نگریستن به آنچه بر سر خود آورده‌ام را ندارم

شاید درک کنی، شاید

با تو سخن میگویم، تو باید مرا باور کنی

من صداقت را تا سر حد بیهودگی لمس کردم

اما پژواک آینه همیشه قابل پیش بینی نیست

و یک جمله به این چرندیات پایان میدهد

"نیوتن به آلت تناسلی والده محترمش خندید اگر هر عمل را عکس‌العملیست."

 

شرمنده

از همه دوستان بابت اینکه نتونستم بهشون سر بزنم معذرت میخوام

از همه اونایی که بدون انتظار سر میزنن متشکرم