MF : این چه وضع ظاهره؟
من : مگه اشکال داره؟
MF : کارت شناسایی.
چند لحظه بعد، بعد از کمی تند صحبت کردن من
MF : بشین تو ماشین.
من : کجا؟
MF : مفاسد و امنیت اخلاقی.
بازو منو گرفت که سرش داد زدم:
دستتو بکش مرتیکه گفتی بشین، میشینم.
MF#2 : پدر مادرت چیزی بهت نمیگن؟
من : مگه چه مشکلی دارم که چیزی بگن ؟
بعد از کمی جر و بحث
MF : خیلی پر رویی
من : نظر لطفتونه !
بعد از چرخ زدن با مرسدس باحال، داخل کلانتری
MF#2 : اگه کل کل نمیکردی همونجا تموم بود.
من : اگه ظاهرمو تایید کردند همونجایی که سوارم کردی پیادم میکنی.
MF : گفتم که خیلی پر رویی.
MotherFucker ها رفتند و من هم هی این ور اون ور پاس میخوردم.
میخواستند با این کار منو بترسونن.
سرهنگ مادر ... : چرا موهاتو بلند کردی؟
من : مگه اشکال داره؟
س م ... : بله که اشکال داره!
من : مگه امام سوم تون موهاش بلند نبود ؟
س م ... : مگه تو امام حسینی ؟
من : حالا نه این که شما با موهای کوتاه امام هستی .
س م ... : خفه شو سوسول.
من ( زیر لب) : همراه شما
س م ... : دانشجویی؟
من : نه. پیش دانشگاهی میخونم.
س م ... : این چه جور لباسه؟
من : مگه چشه؟
س م ... : آستین کوتاهه
من : آخه مرد حسابی مگه آستین کوتاه اشکال داره.
س م ... : باید تعهد بدی.
من : اگه ندم چی میشه ؟
س م ... : بازداشتگاه. فردا هم دادگاه.
من : چیو باید تعهد بدم؟
س م ... : ظاهر آراسته اسلامی.
من (تو ذهنم) : piss on iissllaamm
من : لباس شاید ولی مو نه !
س م ... : عجب پر رویی هستی
بعد از 20 دقیقه علافی
س م ... : بیا اینجا رو امضا کن.
من : اول باید بخونم
س م ... : حرف اضافی نزن.
من بی اعتنا متن تعهد رو خوندم و امضا کردم
س م ... : میتونی بری.
من( تو ذهنم) : let me stay and watch ur f**king face
پ ن : چند تا دختر بی گناهو به جرم دوچرخه سواری گرفته بودند.
پ ن : از تمام دوستانی که جلوی کلانتری صف کشیده بودن تا با سند دوچرخه منو آزاد کنند متشکرم!
پرسپولیس قهرمان میشه
خدا میدونه که حقشه
به لطف یزدان و بچه ها
پرسپولیس قهرمان میشه
پرسپولیس قهرمان میشه
------------
خوشحالم. خیلی خیلی خوشحال
سررسید دفتر روز است نه شب
عشق سودای شبانهست که دراز است و قلندر پیدا
جان به جانآفرین تسلیم نمیشود
بازگشت همه به سوی او نیست
دست به قنداق نمیرود
تفنگ غلاف میشود
جهان اصلا نمیچرخد، راه هم نمیرود
روز به شب نمینشیند
بهرام گور از پله بالا نمیرود
آهو به دست هیچکس آرام نیست
غزل در کوچه روانه نیست
معشوق همیشه پابرجاست
تکرار نمیشود همه چیز
شب وصل قبل از تولد نیست
عقل یک لاستیک فرسوده نیست، گیر کرده در گل و لای
مغز نیست یک مخابرات متروکه
آه که اینطور...
" استاد محسن نامجو "
خب چند وقتیه که نمیدونم کی هستم.
یه لحظه ... ببخشید رفتم یه لیوان آب بیارم این قرص های ضد عاشقی رو بخورم.
هه عاشقی.
بابا ما یه حرفی زدیم شما چرا باور کردید.
دو سه ماهی بود که توهم زده بودم ولی الان وقتشه که تبدیل به یک مبارز انقلابی بشم
از فردا کت و شلوار میپوشیم.
از فردا به مشکلات اجتماعی خواهیم پرداخت
از پاچه دختران این کشور تا به شاخص بورس گیر خواهیم داد.
از فردا نقش دیگری بازی خواهیم کرد.
فردا فیلم دیگریست...
بنا به سوال یکی از دوستان سروش عاشق را به مباحثه میگذاریم.
سروش عاشق حیوانیست که زیستگاهش در جنگلهای انبوه اندونزی میباشد.
این جانور روی دو پا راه میرود و قابلیت استفاده از ابزار را در زندگی روزمره خود دارد
مثل خرس از سردی و زمستان فراریست به طوری که در زمستان به خواب طولانی میرود.
نکته جالب در مورد این موجود علاقه بسیار زیاد او به موسیقیست. ادعاهایی نیز دارد.
از خصوصیات رفتاری این حیوان میتوان تغییر ناپذیری او در رفتارهایش را نام برد.
من، عاشق کله پاچه
من، عاشق متالیکا
من، عاشق موهای لخت
من، دوستدار صداقت
من، دوستدار سیبیل جیمز آلن هتفیلد
من، دوستدار گل ژونکی
من، بی تفاوت نسبت به قیمت گوجه فرنگی
من، بی تفاوت نسبت به فحش خواهر و مادر
من، بی تفاوت نسبت به حکومت آ.خ.و.ن.د.ی
من، متنفر از رپ مخصوصا رپ فارسی
من، متنفر از چشم های جرج واکر بوش
من، متنفر از سروش عاشق